واشنگتن به دنبال تحقیر تهران است | با آزادسازی دو تابعیتیها فشار را افزایش میدهند | تندروها دیگر برجام آتش نمیزنند از مواضع انقلابی عدول میکنند!
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۸۲۵۷۶
کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی گفت: آنچه ایالات متحده در پی آن است، تحقیر و تحمیل صبر به تهران و ایجاد فضای مناسب برای اعمال فشارهای بیرونی بر نظام جمهوریاسلامی ایران است.
در مردادماه چهار زندانی دو تابعیتی از زندان آزاد شده و به یک هتل منتقل شدند تا در قبال این آزادی تهران بتواند پولهای بلوکه شده خود در کرهجنوبی را دریافت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما ایا ایران به سمتی میرود که بتواند یک توافق را با ایالات متحده سازماندهی کند؟ خبرآنلاین با مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه برای پاسخ به این سوالات گفتگو کرده است که مشروح آن در ادامه می آید.
ماه گذشته ما شاهد آزادی برخی از زندانیان دو تابعیتی از ایران بودیم. اتفاقی که بهنظر میآید در ادامه گفتگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در برخی کشورهای عربی رخ داد. آزادی این زندانیان به آزادی بخشی از اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی انجامید. در حقیقت شش میلیارد تومان از اموال ایران به حسابی منتقل شده که برای استفاده در امور درمانی و بهداشتی کاربرد داردو آیا چنین اتفاقاتی میتواند سمت و سوی روابط بین ایران و آمریکا را عوض کند؟
آنچه که در ارتباط با ایران و آمریکا مطرح است استخوانی در گلو مانده است که نه ایران میتواند آن را خارج کند و نه ایالات متحده آمریکا. اوج حل مسائل مربوط به دو طرف در ۲۰۱۵ و طرح پرونده هستهای ایران در قالب برجام و با دکترین اوباما شکل گرفت. او بر آن بود که با حل و فصل پرونده هستهای ایران و در دامنه آن گسترش پرونده هستهای با دیگر پروندههای مرتبط با ایران، کشور ما را به یک بازیگر عادی در نظام بینالملل تبدیل کند. اگر چه ایران میتوانست مانند چین با قبول قوانین بینالمللی ضد ایالات متحده هم رفتار و کنشهایی را از خود به نمایش بگذارد اما به یک بازیگر عادی تبدیل شود. ایران این مطلب را نپذیرفت و ماجرایی که به برجام روا رفت ناشی از همین اقدام و پاره کردن برجام و تبدیل آن به یک لایه مستحکم در چارچوب تحقیر تهران تبدیل شد. امروز ایران نه تنها نمیتواند برجام را آتش بزند بلکه در نظام بینالملل آشکارا از مواضع ناشی از گفتمان انقلابی خود عدول میکند. نمونههای معنا داری در این زمینه وجود دارد. آنچه در مورد آلسعود در زمان گذشته گفته میشد عوض شده و امروز ارتباط با آنها افتخار گفتمان انقلابی حاکم در ایران است. یا آنچه در باب امارات متحده عربی گفته میشود اما اکنون ارتباط با این کشور که سفیر رسمی در تلاویو دارد را نظارهگر هستیم. میتوان این معنا را مطرح کرد که اکنون سقف خواستههای ایران از برداشتن همه تحریمها نسبت به برجامی که آن را عدهای از دلواپسان ترکمانچای میدانستند، به آزاد کردن پولهای بلوکه شده ایران در کشورهایی مانند کره جنوبی و عراق رسیده است.
آنچه ایالات متحده در پی آن است، تحقیر و تحمیل صبر به تهران و ایجاد فضای مناسب برای اعمال فشارهای بیرونی بر نظام جمهوریاسلامی ایران است و مانع اساسی در این زمینه با توجه به سطح فشار افکارعمومی در ایالات متحده شهروندان دو تابعیتی است که آزادسازی آنهاست. آزادسازی این افراد موانع را برمیدارد اسراییل میتواند زمینههای فشارهای بیرونی را افزایش دهد.
اکتبر امسال محدودیتهای موشکی قطعنامه ۲۲۳۱ ذیل برجام پایان پیدا میکند. در چنین شرایطی سیاست ایالات متحده و دولت بایدن در قبال تهران چگونه خواهد بود و آنها چه تصمیمی برای پس از اکتبر و شرایطی که در پیش خواهد بود دارند؟
من بارها گفتهام که مساله ایران و امریکا «اتمیزه» شده است و لایه مرکزی اتمی شدن، بحران واژههاست. لایه میانی آن بحران گفتمانی است و لایه بیرونی و ظاهری آن بحران سیاسی است. آنچه اکنون دیده میشود، گذراست و نمیتواند اثر و پیامدهای پایا و پویایی را برای تهران داشته باشد.
ایالات متحده امریکا که از برجام خارج شده، اکنون هیمنه و مرکزیت خود را در مذاکرات وین با توجه به شکل مذاکرات به نمایش گذاشته است. اینگونه که هم قدرتهای بزرگ با ایران در یک هتل با ایران مذاکره میکنند و همه آنها در هتل دیگری با نماینده آمریکا به مذاکره مینشینند و در نهایت آنچه امریکاییها میگویند عملی میشود. آنچه تبادل زندانیان نامیده میشود اگر چه میتواند پیروزی مقطعی محسوب شود اما مخاطرات شدیدی را میتواند به عنوان خروجی برای ایران داشته باشد.
در داخل ایران در ابتدا به نظر میرسید دیپلماتهای دولت سیزدهم در مورد برجام و بازگشت به آن مواضع تند و تیزی داشتند. اما با گذشت زمان موافقت آنها با آزاد شدن زندانیان دو تابعیتی و نشستن پای میزهای مذاکره نشان داد که آنها هم وقتی قرار است به چانهزنی بپردازند، چارهای ندارند جز اینکه رفتار متفاوتی از خود نشان دهند. آیا میتوان گفت در شرایط فعلی در داخل ایران تابوی مذاکره با ایالات متحده شکسته شده است؟
اینکه هر دو کشور ایران و ایالات متحده با هدف گفتگوهای دیپلماتیک در یک شهر باشند و اتفاقی نیفتد نشان میدهد هنوز هم موانع بسیاری بین دو کشور وجود دارد. اینکه در زیر یک سقف دو کشور معاند با یکدیگر بهعنوان دیپلماتهای مذاکره کننده حضور داشته باشند اما بهطور مستقیم با هم مذاکره نکنند، اینکه در حالی که واضح و روشن است که درخواستهای دو طرف نسبت به هم روشن است، به نتیجهای نرسند نشاندهنده آن است که در این سقف به هر تقدیر موانع سختی وجود دارد که اگر هر کدام از طرفین این موانع را برداشته و عقبنشینی کنند سقف بر سر آنها خراب میشود. آنها نمیتوانند بر زیر یک سقف موانع را بردارند. دولت بایدن اگر اکنون بخواهد در قبال ایران عقب بنشیند نمیتواند به قولهایی که داده عمل کند. چرا که جمهوری خواهان و دموکراتهای کنگره در هر چیزی با هم تعارض داشته باشند، در ارتباط با ایران وحدت عمل دارند و هر دولتی که بخواهد با تهران و نظام حاکم بر ایران کنار بیاید، موجبات تزلزل و کنار رفت او به سرعت ایجاد میشود. بسیاری معتقدند اگر دولتهای حاکم بر واشینگتن بتوانند مشکلات بین ایران و آمریکا را حل کنند برگ برندهای در انتخابات دارند. بله درست است. اما باید این برگ برنده بهگونهای باشد که آنها چیرگی خود را کاملا بر تهران برای نمایندگان کنگره آمریکا و افکار عمومی به نمایش بگذارند. کوچکترین نقطه ضعف در برابر تهران از سوی دولتی که ادعای ابرقدرتی دارد موجب تزلزل و بیرون رفتن او از مرکزیت قدرت در واشینگتن میشود. این در حالیست که در تهران هم وضعیت به همین گونه است. دولتهایی که در ایران حاکم هستند، از ابتدای انقلاب تاکنون با کوچکترین عقبنشینی در برابر ایالات متحده امریکا در چارچوب انقلاب اسلامی که مهمترین ارزشش مبارزه با استکبار جهانی معرفی شده، باید تبعات و پیامدهای آن را بپذیرند.
این دیدگاه در ایران کنونی وجود دارد که با یکدست شدن حکومت و روی کار آمدن دولت رییسی به عنوان نزدیکترین شخص به ساختار قدرت و حتی بالاتر از محمود احمدینژاد اکنون اگر این امر صورت بپذیرد، در درون بدنه اصلی دولت تعارضی ایجاد نمیشود. این در حالیست که این فرضیه باید به یک آزمایش جدی گذاشته شود. قرائن نشان میدهد نزدیکی دولت رییسی چالهای خواهد بود که دولت رئیسی را در خود فرو خواهد برد. چرا که اصطکاکها و چالشهای آنها هر شخصیتی را که این گام را بردارد، باعث میشود تا هجوم دیگر افراد در این گفتمان را در بزنگاههای تاریخی شاهد باشد. لذا اگر چه در کوتاه مدت ارتباط با امریکا میتواند برگ پیروزی محسوب شود اما در آینده مسائل قدرت در ایران و در دراز مدت، میتواند برای او بسیار خطرناک باشد. از این رو دولتهای حاکم بر تهران به معنای قوه مجریه به ویژه با عناصری که میخواهند در آینده نقش ساز در قدرت باشند، این معنا مانند شمشیر دوسر است که میتواند مخاطرات بسیار بالایی را برای آنها به همراه داشته باشد. لذا نه دولتهای حاکم بر تهران و نه واشینگتن به راحتی نمیتوانند این شکاف و مساله را بدون در نظر داشتن خروجیها و پیامدهای آن حل کنند. این وضعیت یک انقلاب بزرگ طلب میکند که یا باید در ایران یا آمریکا صورت بگیرد که تحولی عظیم در گفتمان با یکدیگر ایجاد کند.
برخی رسانههای غربی میگویند ایران و ایالات متحده توافقی نوشته نشده با یکدیگر دارند که بر اثر آن برخی موانع بر سر راه تهران برداشته میشود. یکی از مهمترین موانعی که ظاهرا کمرنگتر از گذشته شده، مساله فروش نفت ایران است. همزمان تولید نفت از سوی کشورمان بالا رفته است. ایا این فرض که توافقی صورت گرفته تا تهران بتواند از برخی امکانات استفاده کند، درست است و میتواند اوضاع را برای ایران بهتر کند؟
اگر حتی اجازه داده شود که ایران آزادانه نفت خود را بفروشد، آزادانه نمیتواند پولهای ناشی از فروش نفت را دریافت کند و این بیشتر باعث تضعیف ایران میشود. مشخص است که قدرتهای بزرگ از این وضعیت استقبال میکنند. چرا که نفت را با حداقل قیمت تحت فشارهای آمریکا از تهران میگیرند و در حداکثر زمان پول آن را برمیگردانند. این یک معامله دو سر برد برای کشورهای خریدار نفت ایران و دو سر باخت برای تهران محسوب میشود. چرا که ایران در عمل نفت خود را به عنوان یکی از بهترین نفتهای جهان به ارزانترین قیمت میفروشد و با سختترین مکانیزمها پول خود را دریافت میکند. این فقط میتواند یک امتیاز بسیار دردآور به تهران برای ایجاد فضای تبلیغاتی باشد.
منبع: خرداد
کلیدواژه: دولت رئیسی برجام ایران و آمریکا ایالات متحده دو تابعیتی بین الملل بر تهران پول ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۸۲۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیامها و پیامدهای عملیات «وعده صادق»/ اسرائیل و آمریکا تحقیر شدند
«شیخ حسن البغدادی»، عضو شورای مرکزی حزبالله لبنان در گفتوگو با خبرنگار حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب درباره پیامدهای عملیات «وعده صادق» و اینکه محور مقاومت چگونه میتواند از دستاوردهای آن بهرهبرداری کند؟ خاطر نشان کرد: عملیات «وعده صادق» پس از یک نزاع طولانی میان مقاومت و اسرائیل انجام شد، حتی عملیات طوفانالاقصی هم مستقل انجام نشد، بلکه پس از یک دوره طولانی از عملیاتهای قدرتمند مقاومت علیه اسرائیل در داخل فلسطین اشغالی انجام شد یا عملیاتهایی که حزبالله به طور مستقل در مرزهای فلسطین علیه رژیم اسرائیل انجام داد.
وی افزود: هنگامی که دشمنان ما یعنی آمریکا و اسرائیل مشاهده کردند که جبهه مقاومت بسیار قدرتمند است و به پشتیبانی از عملیات مقاومت در غزه میپردازند، به دنبال تحقق دو مسئله بودند: اول تحقیر و کوچک شمردن این جبههها از طریق گفتن اینکه این جبههها ساخته و دست پرورده ایران است، روی آوردند، گویی که هیچ ارزشی ندارد، گویا این ایران است که میجنگد نه این جبههها و همزمان در راستای تحریک ایران عمل کردند، برای اینکه ایران را مورد توهین و تحقیر قرار دهند و القا کنند که ایران میترسد و بازدارندگی ندارد و به همین سبب برخی از مستشاران ایرانی را به شهادت رساندند.
وی ادامه داد: آنها سید رضی و در ادامه برخی مستشاران را در دمشق به شهادت رساندند و اماکنی را بمباران کردند، برخی از شهدا متعلق به حزبالله بودند و حزبالله به دشمن پاسخ داد، زیرا ما این تصمیم را اتخاذ کردهایم که هر گاه دشمن یکی از اعضای ما را در دمشق به شهادت رساند، حتما به اسرائیل پاسخ دهیم. ایران صبر پیشه کرد و البته پاسخهایی به دشمن در اربیل و گاهی در پاکستان داد. ایران گاه به صورت امنیتی و گاهی از طریق جبههها پاسخ میداد، دشمنان این رویکرد را نشانه ضعف ایران قلمداد میکردند و اذعان میکردند که کسانی که از ایران دفاع میکنند، نمایندگانش هستند.
البغدادی ادامه داد: بزرگترین اقدام تحریکآمیز آنها زمانی بود که کنسولگری ایران را در دمشق بمباران کردند که این از موارد ممنوعه بود، زیرا کنسولگری جزء اماکن دیپلماتیک به شمار میرود و تعرض به آنها بر خلاف قوانین بینالمللی است، آنها یک شخصیت استثنایی به نام شهید زاهدی را ترور کردند که انسانی عادی نبود، اینجا دیگر ایران نمیتوانست سکوت کرده و صبر کند و باید به این تجاوز پاسخ میداد، بنابراین، تصمیم از سوی رهبری و دیگر مسئولین گرفته و تاکید شد که ایران قطعا به این تجاوز اسرائیل پاسخ دهد.
عضو شورای سیاسی حزب الله لبنان گفت من معتقدم که آمریکا از طریق برخی میانجیگران همچون عمان و قطر از ایران خواست که از پاسخ دادن اجتناب کند و نیز ادعا کرد که توقف جنگ علیه غزه بهایی دارد و شما اگر میخواهید پاسخ دهید، پاسخ ضعیفی بدهید و از پاسخ قوی اجتناب کنید تا منجر به پاسخ اسرائیل یا جنگ نشود.
ایران به دنبال جنگ بزرگ در منطقه نیست
البغدادی افزود: سناریوهای مختلفی درباره عملیات پاسخ وجود داشت، مقام معظم رهبری قویترین سناریوها را برای دادن پاسخ به اسرائیل انتخاب کردند، پاسخ به اسرائیل تحت دو عنوان صورت گرفت: بازدارندگی و تنبیه و اینکه پاسخ به جنگ بزرگ در منطقه منجر نشود، زیرا ایران به دنبال جنگ بزرگ در منطقه نیست، دیگران از جمله آمریکا و اسرائیل هم خواهان جنگ بزرگ در منطقه نیستند، البته چه بسا نتانیاهو چنین جنگی را برای بقا در قدرت و خروج از بن بست دوست داشته باشد، به شرطی که آمریکا با آنها همراهی کرده و به چنین جنگی رضایت دهند.
وی خاطر نشان کرد: آمریکا با چنین جنگی مخالف بود، زیرا در صورت وقوع، جنگ فرسایشی میشد و در جنگهای فرسایشی، آمریکا شکست خورده و هرگز پیروز نخواهد شد. به همین سبب آمریکا از اسرائیل خواست به ایران پاسخ ندهد و حتی پاسخی که گفته میشود در اصفهان بوده، ضعیف و تمسخرآمیز بود و اسرائیل به طور مستقیم در آن نقشی نداشت و از طریق مزدورانش صورت گرفت که ابزارهای بچهگانه را به کار گرفتند و مایه تمسخر جهانیان شدند.
البغدادی تاکید کرد: عملیات وعده صادق ایران ثابت کرد که ایران ترسو نیست و بازدارندگی خود را از دست نداده است و آمریکا که ناوگانهای نظامی خود را به منطقه گسیل داشته تا در برابر ایران بازدارندگی ایجاد کند، قادر به این کار و بازدارندگی نبود، بنابراین، چندین ملاحظه و نکته درباره عملیات وعده صادق وجود دارد، اول اینکه نشان داد که ایران ترسو نیست. این عملیات اسرائیل و آمریکا را تحقیر کرد و نزاع را از یک درگیری عربی ـ اسرائیلی به نزاع اسلامی ـ اسرائیلی تبدیل کرد و به محور مقاومت، این توان و قدرت را داد که با هر گزینهای که آمریکا در پیش بگیرد، مقابله کند.
وی افزود: این عملیات آمریکا و اسرائیل را در برابر دو گزینه قرار داد که یا جنگ و تجاوزات را متوقف کنند یا به سمت فرسایش و تضعیف بیشتر بروید و این هرگز به نفع اسرائیل نخواهد بود.
عضو شورای مرکزی حزبالله لبنان در بخش دیگری از سخنان خود درباره پیامهای خیزش دانشجویان دانشگاههای آمریکایی و اروپایی در حمایت از مردم غزه به تقریب گفت: اسرائیل پس از عملیات طوفانالاقصی بلافاصله به مظلومنمایی پرداخت تا اینگونه به جهان القا کند که اسرائیل مظلوم است؛ اما وقتی اسرائیل جنگ و تجاوزات را آغاز و به کشتار مردم پرداخت، فضا تغییر کرد و به آنها این حقیقت فهمانده شد که شما هرگز قادر به تحقق هیچ دستاوردی نخواهید شد و هرگز قادر به تحقق اهداف خود در این جنگ نخواهید بود. با وجودی که بیش از یکصد هزار نفر را کشتید یا زخمی کردید و حتی سیاست گرسنه نگه داشتن را بر ملت فلسطین تحمیل نمودید، با این وجود اسرائیل بازنده و شکست خورده است، به همین سبب تحرکات و خیزش دانشجویان در آمریکا و اروپا آغاز شد تا این جنایات و کشتار در غزه متوقف شود.